حسام ســرا
| ||
بی هیچ قصدی برای پاسخگویی پای صحبت هایش نشسته ام فقط گاهی سری می جنبانم وبله ای می گویم تا باخیال راحت ادامه دهد .... از تجربیاتش می گوید از کج مداری چرخ ،از روزگار نامراد .... کار که به اینجا می رسد گریزی به بدبختی هایش می زند از کسی می گوید که قدرت ماورایی دارد از زنی که می گوید کتابی دارد بسیار مهم وکارگشا . کتاب را کسی ندیده است حتی خودش. اما سخت به بودنش اعتقاد دارد می گوید می تواند دهان هرکسی را ببندد می گوید وباور دارد که دعاهای کاری می نویسد که هیچ کس را یارای مبارزه با آن نیست . بدبختی های خودش وخوشبختی های نزدیکان او را به همین زن وکتاب ندیده اش وطلسمی که از آن کتاب ندیده بیرون می اید نسبت می دهد .می گوید اگر طلسم ندارد چرا فلان فرد از نزدیکانش باید فرزندانش همه تحصیلات عالی وزندگی روبه راهی داشته باشند ؟! می گوید ومن فقط می شنوم بی آن که حرفی بزنم ... حرفهایش تمام شده ومدتی است رفته است ... من در باورهای خودم غوطه ورم ... نمی دانم چند درصد مردم جامعه ما به این باورها معتقدند اما می دانم که اصلاح جامعه وحرکت به سوی پیشرفت وارزش های انسانی با این خرافات دامنگیر اگر از غیرممکن ها نباشد کار دشواری است که فقط با برنامه ریزی منسجم وپیگیر امکان پذیر خواهد بود ..... [ شنبه 93/3/17 ] [ 2:14 صبح ] [ اکبر حسامی ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |